جشن چهارشنبه سوری:
چهارشنبهسوری یکی از آیینها و جشنهای ایرانی است که از غروب آخرین سهشنبهٔ ماه اسفند، تا پس از نیمهشب تا آخرین چهارشنبهٔ سال، برگزار میشود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصهٔ اصلی آن است. این جشن، نخستین جشن از مجموعهٔ جشنها و مناسبتهای نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، بهصورت جمعی در فضای باز برگزار میشود.
جشن مهرگان:
مهرگان یا جشن مهر یا نوروز پاییزی یکی از مراسم و جشنهای ایران است که با اعتدال پاییزی پیوند داشته و در روزهای آغازین فصل پاییز برگزار میشود. این جشن معمولاً چندین روز به درازا میکشد. معیار اصلی سنجش این جشن، زمان برابری شب و روز یا اعتدال پاییزی بوده است، همانگونه که نوروز بر اساس اعتدال بهاری تعیین میشود. این جشن بهعنوان دومین جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز شناخته میشود و ارزش زیادی در فرهنگ و گاهشماری ایرانی دارد.
جشن یلدا:
شب یَلدا یا شب چلّه یکی از جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
جشن سده:
جشن سَده از جشنهای ایرانی است که در آغاز شامگاه ۱۰ بهمن برگزار میشود. این جشن هزاران سال قدمت دارد و از کهنترین جشنهای ایرانی (حتی قدیمیتر از نوروز) بهشمار میرود. این جشن، جشن پیدایش آتش در نظر گرفته میشود. بر اساس شاهنامهٔ فردوسی، پیشینهٔ این جشن به دوران هوشنگشاه، دومین پادشاه پیشدادی، بازمیگردد.
جشن تیرگان:
در زمان منوچهر پیشدادی ایران از توران شکست سختی خورد. تورانیان برای خوارداشت ایرانیان پیشنهاد پرتاب تیر برای تعیین مرز به منوچهر شاه ایران می دهند. تیر آرش پس از سه شبانه روز بر تنهی درختی در مرو فرود آمد. مرز ایران این گونه تعیین شد.
در اوستا جایی که آرش تیر خود را از آن جا پرتاب کرد، کوهی به نام ایریوخشئوثه است. در نوشته های اسلامی، تیر از جایی در طبرستان، کوه رویان، قلعه آمل، کوه دماوند یا ساری پرتاب شده است. در اوستا جایی که آن تیر فرود آمد، کوهی به نام خونونت است. شاید همان کوهی باشد که در شاهنامه و کتاب ویس و رامین از آن با نام هماون یاد شده و کوهی در شرق کوه های شمال خراسان است.
کهن ترین نوشتهای که در آن از آرش سخن رفته، کتاب اوستا است که در آن از قهرمانی به نام ارخشه با ویژگیهایی مانند تیزتیر و تیزتیرترین ایرانیان، یاد شده است. آنگونه که بیرونی آورده است، فرشتهای به نام اسفندارمذ به منوچهر فرمان داد که تیر و کمان ویژهای بسازد. سپس، آرش برهنه شد و تن خود را به مردم نشان داد و گفت:<<ببینید این پیکر من هیچگونه زخم و بیماری ندارد، اما پس از تیراندازی نابود خواهم شد>>.