آرشیو اخبار 1 اجتماعی 2 زن جوان: از شوهرم طلاق گرفتم تا صیغه دوستش شوم!

زن جوان می گوید از همسرم طلاق گرفتم تا بتوانم با بهترین دوستش ازدواج موقت کنم.

$(document).ready(function () { var isOnFirefoxBrowser = $('html').hasClass('browser-firefox'); $('.article_body video').each(function(){ if (isOnFirefoxBrowser) { videojs($(this)[0], { "techOrder": ["flash", "html5"] }); } else { videojs($(this)[0], { "techOrder": ["html5", "flash"] }); } }); }); بیشتر بخوانید: این زنان بعد از طلاق، سریع می‌توانند ازدواج کنند زن مطلقه: شوهرم اعتیاد جنسی داشت و من در دام پسر مزاحم افتادم! مهم| مستمری بیمه همسر فوت شده با این شرایط قطع می‌شود! کدام زنان لازم نیست عده طلاق نگه دارند؟

به گزارش منیبان؛ همت دوست شوهرم بود و گاهی که شوهرم در خانه نبود او می اومد و آنقدر از من تعریف می کرد که دچار وسوسه های شیطانی می شدم و به ناچار از شوهرم جدا شدم و صیغه او شدم.

زن ۳۸ساله ای می گوید: به طور سنتی با “جلال” ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به دنیا آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای “همت” به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه رفت و آمد خانوادگی ما در حالی آغاز شد که همسرم اعتماد زیادی به “همت” داشت به همین دلیل حتی در نبود همسرم نیز به منزل ما می آمد و با کنایه و اشاره به من ابراز علاقه می کرد.

او با بیان این ضرب المثل که همیشه خربزه خوب را خر می خورد، از زیبایی های ظاهری و مهربانی های من تمجید می کرد و مدعی بود جلال لیاقت چنین زن با کمالاتی را ندارد. خلاصه او گاه و بی گاه به منزلم می آمد و با زمزمه های شیطانی اش ذهن و افکار مرا به هم می ریخت. به طوری که دیگر شوهرم را در حد و اندازه خودم نمی دیدم و به او بی مهری می کردم. وسوسه های شیطانی او به جایی رسید که بالاخره تصمیم به طلاق از جلال گرفتم این درحالی بود که همت نیز بدون هیچ دلیلی همسرش را طلاق داد و سرپرستی فرزندش را نیز به همسرش سپرد.

من هم با بهانه گیری های بیهوده و روابط سرد عاطفی جلال را مجبور کردم تا مرا طلاق بدهد با آن که در قلب خودم جلال را دوست داشتم چرا که او هیچ گاه به من بی احترامی نمی کرد و از رفتارهای عجیب و غریب من در حیرت بود خلاصه با ترفندهای شیطانی همت در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او بعد از این ماجرا مدام مزاحم من می شد و درخواست ازدواج می کرد ولی با تعریف و تمجیدهایی که از من کرده بود او را نیز شایسته ازدواج با خودم نمی دیدم چرا که نه شغل درست و حسابی داشت و نه تیپ و قیافه ای که مرا به این ازدواج متقاعد کند با این حال همت دست بردار نبود و هر روز کاخی از خوشبختی‌های خیالی برایم بنا می کرد تا این که برای مشاوره نزد فردی رفتم که خود را کارشناس خانواده معرفی می کرد و مدعی بود در امور ازدواج و طلاق فردی کارآزموده و خبره است اما راهنمایی‌های غلط او زندگی و آینده ام را به نابودی کشاند.

طلاق

او گفت: برای رهایی از مزاحمت های همت برای مدتی به عقد موقت او در بیایم. من هم به نظر او عمل کردم و به عقد موقت همت درآمدم اما در همین مدت کوتاه رفتارهای خیانت آمیز و پرخاشگری های وحشتناکی از او دیدم که تحمل آن ها برایم سخت بود.

اگرچه چندین بار قلم بخشش بر خطاهایش کشیدم تا شاید به یک زندگی رویایی برسم ولی همه این آرزوها پوچ و بیهوده بود چرا که همت با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همیشه همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین دلیل در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترک‌مان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود، دریافتم که این سرقت را همت انجام داده است. چند ساعت بعد پیامکی برایم فرستاد و تهدید کرد تصاویر خصوصی دخترم را در فضای مجازی منتشر می کند و…

ت ت کدخبر: 146104 تاریخ انتشار ۱۴۰۲/۰۱/۰۴ ۰۵:۲۹:۵۳ var randomNewsListLimit = 8; این اخبار را دوست دارید در رسانه های دیگر بخوانید ازدواج خانواده زنان طلاق عجیب و غریب کپی شد